آبریکواژهنامه آزاداسم پسرانه مرکب از دو کلمه آب و ریک تشکیل شده که به معنی آب مقدس یا نیکترین رحمت میباشد. (Abrik) آب مقدس یا نیکترین رحمت
اوشناریواژهنامه آزادمحل عبور جوی یا کانال از زیر کوچه و خیابان و جاده بصورت سرپوشیده ( معادل Culvert ) - محل عبور باریک در باغات به معنای راه آب خروجی در دیوارهای حیاط های قدیم در
گاوروواژهنامه آزاددر بناهای سنتی ایران به خصوص در حمام ها که نیازمند استخراج حجم زیادی آب از چاه بود فضایی در کنار چاه مجموعه ایجاد میشد با شیبی رو به پائین به اسم گاورو که گاو د
خائیزواژهنامه آزادبه معنای سر سبز و متضاد پائیز ، از توابع اهرم استان بوشهر منطقه ای خوش آب و هوا در ضلع جنوب شرقی شهرستان تنگستان از استان بوشهر با اقلیمی متفاوت از هوای استان ب
یاتوتواژهنامه آزادیاتوت نام فارسی میوه ای است یاقوتی رنگ از شاخه سته ها. برابر انگلیسی این واژه cranberry است. یاتوت ها در خاک باتلاقی اسیدی سرتاسر مناطق خنک نیم کره شمالی می روی
تیرگردونواژهنامه آزادزیراب زن ، به هر سمتی رونده، بر روی باد بودن ، باری به هر جهت بودن ، ابزار بودن ، ضعیف و ناچیز