بارزانواژهنامه آزادارزانی داشتن، ارزانی فرمودن، عطاکردن، بخشش کردن، انعام دادن، تقریب کردن، تقدیر کردن.
لاهو یعنی اوکسی است که نیست کسی اورا منظورازخداوند باری تعالاستواژهنامه آزادلاهو یعنی نیست کسی جزخدای یگانه واوکسی است که نیست کسی اورا
لاهوواژهنامه آزادلاهو یعنی اوکسی است که نیست کسی اورا منظورازخداوند باری تعالاست همانطور که صفاتی مثل جلال کریم رحیم رحمان احمد محمودوغیره.....بکارمی رود
تحملواژهنامه آزاداستقامت ، برده باری ، ایستادگی ایستادگی در مقابل درد ، فقر ، کار شاقه ... صبر ، مقاومت
خاکشواژهنامه آزادخاکش کیسه گشاد بزرگی است که یکطرف و دو سر آن را می دوزند و بر پشت حیوانات باری می گذارند و از آن برای جابجای خاک و کود و علوفه استفاده می کنند به هر چیز گشاد می
گوالواژهنامه آزادگوال یا گواله (goval)کیسه بزرگی که دوسر آن را دوخته و از یک طرف شکاف می دهند و بر پشت حیوانات باری قرارداده و از آن برای جابجایی خاک یا علوفه استفاده میکنند این