بارلیواژهنامه آزادنام شهری در خطه عود واقع در 76 گزی جنوب خاوری لکهنو ... این شهر دارای قلعه ای بسیار استوار و پلی عظیم میباشد و به رسم خانه کعبه از طرف امامزاده سید ابراهیم شرقی
دانلودواژهنامه آزاداز اینترنت گرفتن، بارگیری کردن ، فایلی را از اینترنت کسب کردن. دریافت فایلی (متن و فیلم و...) (پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) فروباریدن، فروبار کردن، گرفتن،
اظهارنامهواژهنامه آزاد(گمرک) اظهارنامۀ اجمالی؛ سندی که شرکت حمل و نقل، هنگام ورود و یا خروج وسیلۀ نقلیه از کشور، به گمرک می دهد و در آن فهرست کلی کالاهایی را که باید تخلیه یا بارگیری
خارخانهواژهنامه آزادخارخانه اطاقی است که در مناطق گرمسیر در قسمتی که بادگیر باشد میسازند،دیوار و سقف اتاق را از خارشتر بهم پچیده و کوبیدهشده میسازند و با وسایلی همواره سقف و دیوار
فراسوواژهنامه آزادفراسو به معنی آنسو ، پیشوند در زبان ادبیات پارسی ، یکی از کهن ترین واژه ها در زبان بارسی