104 مدخل
پیچِ باز وبسته کردن آب.
مراسم پذیرفتن کسی در یک جامعه یا محفل؛ برابر initiation.
[bārafrāz] بار اَفراز، جرثقیل.
بار و بنه
غیرتمند و غیور نیرومند - جوانمرد - نام سرباز هخامنش
1- اجازه 2- مرتبه 3- میوه 4- ثمر
بار ماهانه (ساختمان). بدین چَم، "بار" برابر "شارژ" است.
بار
بار و بندیل بستن، کسب آمادگی
بار سنگینی که برای تعادل قایق در کف آن پر میکنند. معمولاً ماسه است.