بابهواژهنامه آزاد(هزارگی، افغانستان) پدر. ماهی تنها در اقیانوس، شناگرحرفه ای، رانندگی، ماهی مسافرکش دراقیانوس
براکیوسوروسواژهنامه آزاد(Brachiosaurus)،نوعی دایناسور گردن دراز(سوروپود)که در دوران ژوراسیک می زیست.این دایناسور گردنی بسیار بلند داشت و در حدود بیست متر طول داشت.این موجود گیاه خوار ب
لیتیواژهنامه آزادنوعی غذای سیستانی که با روغن و آرد درست می شود. ضرب المثل سیستانی در این باره هم:به قربونِ سر همچو نگارِ که هر لیتی پزِ یک لیتی خوارِ
هزارهواژهنامه آزادازاره، آزره، هزاره؛ قومی از اقوام اصیل افغانستان و اقوام خراسان که امروزه خاوری نیز گفته می شود. (افغانی) هَزارَه؛ نام قومی از اقوام ساکن در افغانستان، پاکستان،
ورگانواژهنامه آزادوَرگان ـ که از دو کلمه وَر و گان تشکیل شده وَر به معنی کنار و پهلو و گان به معنی محل،جایگاه. و این بخاطر نزدیکی و هم جواری این محل به رودخانه زاینده رود بوده که
شاهنامهواژهنامه آزادکتابی که در آن سرگذشت پادشاهان ایران، به نظم یا نثر، گرد آمده باشد. شاهنامه شاهنامه نام یک عده از کتب منثور و منظوم حماسی است که در آنها سرگذشت شاهان ایران یاد