باب گرجواژهنامه آزادمحلی است در میجان جبالبارز جیرفت که آب هوای معتدل دارد وپوشیده از سنگ و انواع بوته های مختلف گیاهی است
کرشتهواژهنامه آزادکرشته بر خلاف معنایی که در لغت نامه دهخدا با اقتباس از بیت عطار:زمین و آسمان پر فرشته ست - تو کی بینی که چشمت پر کرشته است. خس و خاشاک عنوان شده در اصل ( ایکه ر
جلسواژهنامه آزاد(گنابادی) جُلُس؛ نشستن. || جُلُسِش کی:نشست. || پشیمان شدن از انجام کاری، باز ایستادن از ادامۀ کار، توقف.
ریشاواژهنامه آزادریشا نام بوشهر کنونی در دوره هخامنشیان بوده که ساکنانش کیریریشا ایزدبانوی تمدن عیلام و همسرش ناپیریشا، خدای بزرگ لیان و عیلام را مورد ستایش قرار میدادند. برخ
سوریواژهنامه آزادما در لغت نامه فارسی سوری را به دو املای متفاوت مینویسیم -یکی به این شکل سوری-- ودیگری نیز به این شکل صوری----که در تلفظ مثل هم می باشند.واما در معنا به هم تفاو
دامپینگواژهنامه آزاددامپینگ از کلمه Dump به معنای ارزان فروختن، قیمت شکستن و بازار شکستن[1] گرفته شده و در اصطلاح، «عبارتست از فروش یک کالا در یک بازار خارجی با قیمتی کمتراز هزینه