اچمواژهنامه آزاد[اَ چُ] برویم [اِ چَ] بروم؟ نام زبان باستانی هخامنشی ومحلی ساحلی جنوب ایران که اعراب بدلیل نداشتن حرف چ به ایرانیان اچم زبان آن منطقه اجم یاعجم میگفتند
مذبورواژهنامه آزاد(ع) وزن مفعول از ریشه ذ ب ر؛ احتمالاً جعلی و وامگرفته از واژه فارسی «دبیر» و همخانواده با واژگان «دبیره، دب، دیوان، دیباچه، و شاید دفتر»، از ریشه فارسی باستان
سر نخواژهنامه آزاد(اِ.مر.)(مرکب از سر+نخ) آنچه که (امید رود) دنبال کردنش به کشف حقایقی بینجامد. در یکی از برنامه های طنز، دنبال کردن رشته هایی که به قاتل ختم می شدند، قاتل را به
مومیانواژهنامه آزادیک کوه هست در روستای آقچه قلعه منطقه نوبران ساوه-احتمالا به معنی سنگ صاف و تخت می باشد
رومیناواژهنامه آزادپاک و پاکیزه ، انچه از زمین بروید پاک،پاکیزه،تمیز پاک،پاکیزه، درقدیم به زمین های پر محصول «رومینا»میگفتند