31 مدخل
زیرک . هوشیار . عاقل .هوشمند
روشنایی، درخشنده، پاک و منزه نام بخشى حوالى اسلامشهر واقع در ٢٥ کیلومترى تهران
دمقص
کسی که با تارهای ابریشم، پارچه می بافد .
آن که تارهای پیله به هم کند و خیط و رشته سازد.
ابریشم. کسی که زندگی طولانی دارد .کسی که چند سال دکتر جوابش کند و نمیرد
ابریشم (آذری) ایپَک؛ ابریشم.
ابریشم پست.
لباس ابریشمی.