اکهواژهنامه آزاد(پارسی دری؛ استان بدخشاناکه در افغانستان، بخشی از ایران) برادر بزرگ، یا کسی که در سن و سال از شما برزگتر باشد. (پارسی دری، بدخشی؛ استان بدخشان در افغانستان ام
آکوواژهنامه آزادآکو:قله کوه،مکان بلند،انسان با عظمت و مقتدر نام قله ی کوهی در کردستان ایران و منطقه ای کوهستانی در کشور ژاپن است. قله کوه
مهراوهواژهنامه آزاد1:مهراوه،نام ایرانی برای دختر و تشکیل شده از واژه ی "مهر" به معنی خورشید یا محبت ،و پسوند شباهت "اوه" است. 2:مهراوه، نام مکان است،"مهر "به معنای خورشید و "آوه"
اشومواژهنامه آزادشوارتس (1382) « اشوم » را در جنوب پارس باقیمانده زموم می داند. [2] واژه « زموم » جمع زومه می باشد که جغرافی نویسان به شکل «زُم » یا به صورت « رَم » به کاربرده
آکوواژهنامه آزادآکو:قله کوه،مکان بلند،انسان با عظمت و مقتدر نام قله ی کوهی در کردستان ایران و منطقه ای کوهستانی در کشور ژاپن است. قله کوه
هریواژهنامه آزادآره/تایید تصدیق حرف گوینده آره/تایید تصدیق حرف گوینده (عامیانه) هِرّی؛ لفظ بی ادبانه برای بیرون کردن کسی با بی احترامی و خواری.