آوگانواژهنامه آزادآوگان منسوب به آفریدون سپهدار چون قارن کاوگان سپهکش چو شیروی و چون آوگان کاوگان منسوب به کاوه آهنگر و آوگان منسوب آفریدون که در شهنامه فردوسی کاوه و آفریدون
آورگانواژهنامه آزادآوَرْگان؛ این واژه برگرفته از نام طایفۀ «اورَک» از طوایف بختیاری است که معنای لغوی آن اهالی کنار آب یا همان کنار آبی هاست. آورگان نام روستای نسبتاً بزرگی در بخش
افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست
آورگانواژهنامه آزادآوَرْگان؛ این واژه برگرفته از نام طایفۀ «اورَک» از طوایف بختیاری است که معنای لغوی آن اهالی کنار آب یا همان کنار آبی هاست. آورگان نام روستای نسبتاً بزرگی در بخش
چهل دخترانواژهنامه آزادنام کوهی است در ولایت ارزگان افغانستان که پس از حادثۀ چهل دختران به این نام شهرت یافت: هنگامی که چرخی (فرمانده سپاه عبدالرحمان خان) مردم هزارۀ ارزگان را قتل عام
آوگانواژهنامه آزادآوگان منسوب به آفریدون سپهدار چون قارن کاوگان سپهکش چو شیروی و چون آوگان کاوگان منسوب به کاوه آهنگر و آوگان منسوب آفریدون که در شهنامه فردوسی کاوه و آفریدون
پشتونواژهنامه آزادیکی از اقوام افغانستان که به زبان پشتو صحبت میکنند. تیره ای از آریایی ها که از آنها در شاهنامه و اوستا با نام های (Ava-jan) و همچنـین اپ - جـن (Apa-jan) و در سـ