محاقلهواژهنامه آزادشهید اول:میوه ی چیده شده محاقله: [در اصطلاح فقه] فروختن گندم در خوشه که هنوز برداشت نشده به مقداراز گندم
روژیناواژهنامه آزادروشنایی اول صبح، اول روز، سپیده صبح، صبح روشن، پاکی و روشنایی خورشید مادر مانند روز تابناک ، درخشنده،اسم کردی روشنایی بخش، مانند روز