آرسامواژهنامه آزادنیرومند. کسی که دارای نیروی خرس باشد. ارسام ناقه راندن او را تا نشان پای بر زمین گذارد. (این جمله در فرهنگ فارسی به فارسی امده بود چنین به نظر می رسد به معنی ش
waitواژهنامه آزاداوستا:upa-mãnayen] upa-mãn] اوپمانین (اوپمان) -اپمان سانسکریت उपवसति { उपवस् } upavasati { upavas }:اوپوستی
اوراخشیهواژهنامه آزادطبق اوستا پسر ثریت ، ثریته ، اثرط یا سریتا و برادر گرشاسب که به دست هیتاسب زرین تاج کشته شد و گرشاسب به کین او برخاست و هیتاسب و برادرانش را پس از نبردی کشت که
کلهرواژهنامه آزاد"گَئیریَه" در اوستا به معنی کوهستان میباشد که به مرور زمان تبدیل به "گَر" و "گَل" و "کَر"، "کَل " و... و گونه های دیگر شده است. برای مثال، در ابتدای نام های برخ
آرتینازواژهنامه آزادبا استناد به کتاب اَوِستا، "آرتین" و "آرتی" یعنی منسوب به "آرت"؛ و "آرت" به معنای "پاک، نجیب و مقدس" است. همچنین "ناز" را در پایان اسم، به معنای "مظهر زیبایی و