آوشواژهنامه آزادآب پاک و زلال آب گونه - پاک و زلال صاف - روشن - پاک آوش یک کلمه ی کوردی که از دو بخش آو که به معنی آب و بَش به معنی سهم می باشد گرفته شده که میشود کسی که آب پخ
سایراواژهنامه آزاد(ترکمنی) خوش آوا شو، چهچه بزن؛ این کلمه فعل امر از کلمۀ سایراماق به معنی چهچه زدن، خوش آوا شدن، سخنور شدن است؛ برای نامگذاری دختران مناسب است.
آرشامواژهنامه آزادیکی از نوادگان کوروش که (ارشام هم گویند) نامی کهن و ایرانی - پدر گرشاسپ دودمان همخامنشی و برادر بردیا که پس از کشته شدن او ،فرماندهی فتح مصر را برعهده گرفت آرشا
چالشواژهنامه آزاددرگیر شدن در یک بحث یا موضوع. || به چالش کشیدن: جدل و تلاش برای نفی ادعاهای طرف مقابل درکارزار. با قدرت کلامی، خود را برتر جلوه دادن، در برابر خودنمایی و قدرت ن
رهطواژهنامه آزادرَه٘ط؛ نوعی از چندهمسری که پیش از نهادینه شدن اسلام، در جزیرة العرب مرسوم بود. زنان این حق را داشتند که با چند مرد ازدواج کنند، و شمار این مردان کمتر از ده نفر
مولی علیهواژهنامه آزاداز سرپرستی برای کسی است مولی علیه در واقع «صغیر» یا «مجنون» یا «غیر رشیدی» است که عدم رشد یا جنون او متصل به صغر باشد. بنابراین، صغیر (مطلقاً) و مجنون و سفیه (د