نهشتهواژهنامه آزادهرنوع ماده ی موجود در زمین سست یا سخت که بر اثر فرایند یاعاملی طبیعی انباشته شده باشد
بیاکنمواژهنامه آزادبیاکنم:به فتح " ک " از ریشه ی:آکندن . [ک َ دَ ] (مص ) پر کردن . انباشتن امکان دیده بستنم از روی دوست نیست اولیتر آن که گوش نصیحت بیاکنم غزل 411 سعدی