ابرغانواژهنامه آزاداَ ب اَ ر غ آ ن روستایی از توابع تبریز که در تقسیمات جدید به روستاهای شهرستان سراب پیوست.
پَپَلهواژهنامه آزاددر لهجه زواره ای به معنی سوراخ هایی به اندازه قرار دادن پا در آن است که احیانا در چاه و یا دیوار ایجاد می شده و برای بالا رفتن از آن استفاده می کرده اند این کل
اصولگراواژهنامه آزاداصولگرا یعنی کسی که رسالت خود را در حفظ اصول جهان بینی پذیرفته شده اش می یابد. پس مهمترین کار یک اصولگرا، شناخت و تبیین اصول و دفاع منطقی از آن است. در تفکر اصو
ورمزیارواژهنامه آزاداهورامزدایار - اورمزدیار - ورمزیار در زبان لری ، به عنوان یکی دیگر از زبان های ایرانی، شاهد صورت اصیل «اهوره مزدا»ی باستانی هستیم:«هرمز» و «ورمز». صورت نخستین،
صدفهواژهنامه آزاد[صُ] حادثه. اتفاق. صدفه عبارت است از اینکه فرض کنیم حادثه اى خودبخود بدون آنکه شیئى ازاشیاء دخالت داشته باشد، به وجود آید. یکى از ضروریات عقل، امتناع صدفه و ات