ایلهواژهنامه آزادبیت المقدس به روایت تاریخ سیستان ایله . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشهدریزه میان ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، دارای 250 تن سکنه . آب آن از قنات ، م
اهالهواژهنامه آزاداهاله: به معنی ( ریختن خاک ، خاک ریختن برچیزی مثل خاک ریختن دسته جمعی ازکناره های قبر بالای میت ) چنانچه درفرهنگ "عمید " نیز به همین معنی آمده است .
آذلهواژهنامه آزادāzela (آذِلَه ) پهن خشک گاو که برای سوخت استفاده می شود ... آذله وُرچین ā.vorčin کنایه از شخصی که از روی فقر پهن های خشک شده را جمع آوری می کند ...
اهل صلاحواژهنامه آزاداَهلِ صِلاح؛ کسانی که خیرخواه و اهل صلح و آشتی اند؛ کسانی که میانجی گری می کنند و می خواهند دعوا یا دشمنی یا جنگی را به سمت آشتی و دوستی و صلح ببرند.
سعتریواژهنامه آزادسعترباز است که زن چرمینه باز باشد. (برهان ). سحاقه . (مهذب الاسماء) (دهار). .«معلوم نشد که سعتر در این لغت به چه معنی است ، چه سعتر به معنی تره ای که درویشان با
ایلهواژهنامه آزادبیت المقدس به روایت تاریخ سیستان ایله . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشهدریزه میان ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، دارای 250 تن سکنه . آب آن از قنات ، م