اهدا عضوواژهنامه آزاداهدای بافت های بیولوژیک و یا یک عضو از بدن انسان، زنده یا شخص مرده به یک دریافت کننده زنده نیازمند پیوند
سیاست پردازواژهنامه آزادکسی که سیاست را برای اهداف مشخصی پردازش و مهندسی می کند. مهندس سیاست سازنده ساختار تئوریک سیاست برسی کننده ساختار هندسی سیات
قناصهواژهنامه آزادکلمه عربی، مؤنث قناص بمعنی تک تیرانداز یا شکارچی است. اسم عامیانه اسلحه سیمینوف. این اسلحه برای هدف قرار دادن دقیق اهداف دور مورد استفاده قرار می گرفت. مردم اشت
برنامه ریزی شهریواژهنامه آزاداتخاذ تدابیر منطقی و مناسب با استفاده از یک سلسله روش های علمی در جهت پیش بینی نیازهای شهری و هدایت توسعه شهر و بالا بردن استانداردهایزندگی شهروندان درشهرها بر
افغانستانیواژهنامه آزاداین لغت به صورت پراکنده توسط عده ای از شهروندان افغانستان یاد میشود. این افراد اعتقاد دارند افغان = پشتون است .به خاطر همین از لغت افغانستانی استفاده میکنند . و