شایلینواژهنامه آزادبی همتا، بی مانند جواهر روی انگشتر که نشانه نور و عشق است مجموع معانی به زبان ترکی باکو و کردی ودرک ما از نور در زمان کردی ومزرعه عشق از ترکی باکو یک نشانه می..
گژن پینواژهنامه آزادانگشتی؛ قطعۀ استوانه ای و توخالی که به شکل عرضی، از وسط ارتفاع پیستون می گذرد و از سر دیگر آن بیرون می آید و هم زمان، از حفرۀ بالای شاتون هم می گذرد و به این تر
کلکواژهنامه آزادkelek انگشت انگشت Kelek انگشت (بوشهر و اطراف) کَلَک؛ منقل کباب پزی (رک. فرهنگ معین و عمید). کِلْک:(kelk) در گویش گنابادی به انگشت کوچک دست و پا گویند ، زکاوت ،