انسان نماواژهنامه آزادموجوداتی که به ظاهر فیزیکی شبیه انسان هستند ولی از اخلاق و صفات انسانی برخوردار نمی باشند.
انسان شناسیواژهنامه آزادانسانشناسی در زبان فارسی اصطلاح جدید به شمار میآید چنانچه در لغتنامههای فارسی نیز وجود ندارد فقط در فرهنگ سخن که تقریبا لغت نامه جدید است این گونه تعریف شده
پشم عالی خان که سرهم میشه پشمعلیخانواژهنامه آزادانسان بی اطلاعات و پشت کوهی که در پشت و عقب گوسفند چسبیده. نادان
جعلقواژهنامه آزاد(گنابادی) جُعَلَّقْ؛ پست، فرومایه، بی ارزش، انسان بیکار و بی عار. (رک دهخدا و معین)
جوالقواژهنامه آزاداگربرای صفت انسان بکاررود به معنی فردی بی اصول وشلم شوربا که احتمالا قد بلندی هم دارد وکنترل کارهایش رابه طورکامل ندارد(از واژهای یزدی)
ساتروواژهنامه آزاد(لری شوهانی) بی عرضه؛ به انسان هایی گفته می شود که توانایی انجام درست هیچ کاری را ندارند.