انجام کاریواژهنامه آزادشکلی از اشکال و روشهای کارکردن که کار فرما در مقابل همان مقدار کار و نه بصورت روز مزد و یا ساعت کاری مزد را پرداخت نماید
اندامکواژهنامه آزادبخش های متفاوت ازسلول که هریک وظایف خاصی ازجمله پروتئین سازی،سم زدایی و...رابرعهده دارند.
گوسفند اندازواژهنامه آزادنام فنی از کشتی که یک دست در پس سر حریف و دست دیگر در کندۀ او قرار می گیرد.
خفنواژهنامه آزادبسیار جالب، خیلی شیک و در دید، هیجان انگیز و دلهره آور، استثنایی، موجب فخرفروشی و پزدادن 1. (خ َ ف َ )(غیررسمی)(صفت)(در گفتار عوام مستعمل باشد) بسیار ماهر، زبده
ام. آر. آیواژهنامه آزادنوعی تصویربرداری از اندام ها و احشای درونی بدن برای تشخیص بیماری، از طریق ره گیری آب بافت های بدن، با استفاده از تشدید مغناطیس هسته و بررسی نتیجۀ آن به یاری کام