آبستراکسیونواژهنامه آزادغیبت عمدی عده ای از نمایندگان مجلس به طوری که مجلس در هنگام رأی گیری از رسمیت بیفتد.
مطلقواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) اَبَست. از "اَ" پیشوند نایِش (نفی) چون امرداد و انوشه و "بَست" رویهم می شود "ناوابسته". "اکثریت مطلق آرا" به پارسی می شود "بی
نسبیواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) بازانی. از پیشوند "باز" و "آنیدَن" از زبان پهلوی به چَمِ (معنی) "آوردن". وارونِ اَبَست (مطلق) است. "اکثریت نسبی آرا" به پارسی
عناصر متشکلهواژهنامه آزادعناصر جمععنصر ( اسم ) جمع عنصر آخشیجان . یا عناصر اربعه . چهار عنصر قدما:آب باد خاک آتش . یا عناصر بسیط ( بسیطه ) هر یک از عناصر اربعه . یا عناصر ثقیل ( ثقیله