امواژهنامه آزاداِم -em- در لهجه تاتی به جای کلمه این می گویند ام برای مثال ام طرف یعنی این طرف، ام کاره بکه یعنی این کار را بکن امای یعنی اینهاش و همین کلمه به صورت مرکب وارد
ام. آر. آیواژهنامه آزادنوعی تصویربرداری از اندام ها و احشای درونی بدن برای تشخیص بیماری، از طریق ره گیری آب بافت های بدن، با استفاده از تشدید مغناطیس هسته و بررسی نتیجۀ آن به یاری کام
ری راواژهنامه آزاددر افسانه های کهن ایرانی ری را به زنی گفته میشود که سرسبزی را به جنگل های مازندران میدهد, در گویش مازندرانی به معنی آگاه باش و هوشیار باش, نیز معنی میشود زن هوش
امواژهنامه آزاداِم -em- در لهجه تاتی به جای کلمه این می گویند ام برای مثال ام طرف یعنی این طرف، ام کاره بکه یعنی این کار را بکن امای یعنی اینهاش و همین کلمه به صورت مرکب وارد
ام نیمیاواژهنامه آزاد(روستای خلار، استان فارس) اُم نیمیا؛ نمی خواهم. (گویش خلاری مرکب از بستکی و لاری و پهلوی است. این روستا در دو منزلی شمال غرب شیراز قرار دارد.)
اشیمواژهنامه آزادزندگی ام (عزیزم)؛ در آسیای میانه، نامی است برای دختران. (ترکمنی) زندگی ام؛ همۀ زندگی ام. || اسمی که ترکمانان و مردم آسیای میانه برای دختران می گذارند. این اسم ع