امیدواژهنامه آزاد←در زبان پارسی باستان(پارسی هخامنشی و ماقبل آن):"هومائیتا" یا "هومائیتیا" یا "هومائیتی" متشکل از "هو"(بمعنی خوب، خوش، نیکو)+"مائیتا"(بمعنی اندیشه، نظر، نظرداشت/
ونداواژهنامه آزادامید - آرزو وٍندا به معنی آرزو و آمال می باشد وندا یکی از طوایف و مستقل ترک در فارس بود که در دوره فتحلی شاه قاجار استقلال آن در هم ریخته شد و این طایفه بین ایل
حویزهواژهنامه آزاداین کلمه از حَ وَ زَ که از داشتن می آید و به معنی حیازت داشتن، داشتن در حوزه خود داشتن می آید
تشریف داشتنواژهنامه آزادحضور داشتن . این کلمه را از جهت اکرام و احترام گویند:فلان در آن مجلس تشریف داشتند که این حادثه پیش آمد. - || حرمت داشتن . فخر داشتن . بزرگی داشتن:تشریف شهادت ز
آیناواژهنامه آزادزیبا. دوست داشتنی. الهه عشق و جنگ.همه چیز دان. زهره از ترکیب چند نام ایرانی بدست می آید
گوه سلامواژهنامه آزادگُه سِلام (gohselam):در گویش گنابادی به زایده ای گویند که بر اثر آلودگی در پلک بالای چشم در می آید. در گذشته اعتقاد داشتند برای خوب شدن آن باید بر مدفوع انسان س