11 مدخل
دست نگاره dast negareh
اِمضا.
قراردادی که بین کشور ها به امضا می رسد؛ توافق امضاشده بین کشورها.
عازم . درکتاب ماثر الامراء نوشته شهنوازخان آمده که وی را رهگرای دیار عدم کرد .
گواهی خواهی. || گواهی با امضای گواهان.
پشت نویسی، ظهرنویسی، پشتِ سند نوشتن، امضا کردن، صحه گذاشتن.