النگارواژهنامه آزاد(alengar) النگاربه معنی معطل. مانند جمله آموکوجای سه ساعته النگارمون کردی؟ (اِلِنگار) لنگ یا معطل کسی یا چیزی شدن
الیکیواژهنامه آزادنام گیاه دریایی. نام قومی از طوایف یهود فامیل می باشد. اکثریت در گز برخوار اصفهان هستند.
النگارواژهنامه آزاد(alengar) النگاربه معنی معطل. مانند جمله آموکوجای سه ساعته النگارمون کردی؟ (اِلِنگار) لنگ یا معطل کسی یا چیزی شدن
چوریواژهنامه آزادجوجه النگو جوجه مرغ (رک. فرهنگ دهخدا). (اصفهانی) جوجۀ مرغ (رک دهخدا). بیشتر به مزاح، و به ندرت برای تحقیر شخص نیز به کار می رود.
آتناواژهنامه آزادبه ما بده، عطا کن به ما اله زیبایی و خرد قرار دادن، عطا کردن (اساطیر یونان) آتنه؛ ربه النوع یونانی، مظهر اندیشه و خرد، هنر و ادبیات، صنایع دستی، کشاورزی و جنگ د
سلماواژهنامه آزادنیکو واسمانی سلما نام فرشته ایه که به حضرت زهرا کمک کرده تا امام حسن رو به دنیا بیاره. البته نگارش درستش "سلمی" هستش. اگه بخوام راجع به ریشه کلمه سلما بگم از سل