آفسایدواژهنامه آزادoffside، خروج از منطقۀ قانونی، پادرازی به حریم مقابل؛ در نوشته های ادبی به معنای کنار زده شدن هم به کار می رود؛ مثال:«شرایط بحرانی بنده را تدریجاً به آفساید برد
افرایشواژهنامه آزاداَفرای ِش که از دو قسمت افرا به معنی بلند و یش به که نماد بزرگی میباشد ساخته شده است
آفسایدواژهنامه آزادoffside، خروج از منطقۀ قانونی، پادرازی به حریم مقابل؛ در نوشته های ادبی به معنای کنار زده شدن هم به کار می رود؛ مثال:«شرایط بحرانی بنده را تدریجاً به آفساید برد