برغوواژهنامه آزادداستان سرای عاشقان را گویند/عاشیقی که با ساز دوتار و یا دیوان داستان سرایی میکند و داستان ها و افسانه های آمیانه ای چون کوراوغلو را روایت میکند.
غولواژهنامه آزاد(اِ. ع.) ۱-موجودی درشت هیکل و اغلب افسانه ای و ترسناک ۲-[مجاز] آنکه در رقابتی یا زمینه ای از دیگران بسیار برتر باشد؛ مثلا شرکت های پرفروش را «غول اقتصاد» می گوی
بانیانواژهنامه آزاددرخت بانیان گونه ای انجیر وحشی یا بنگالی و بسیار زیبا و با تنه های پیچ در پیچ در هم پیچیده است که درخت ملی هندی ها محسوب شده و به عنوان درختی افسانه ای،زیارتی د
هریواژهنامه آزادآره/تایید تصدیق حرف گوینده آره/تایید تصدیق حرف گوینده (عامیانه) هِرّی؛ لفظ بی ادبانه برای بیرون کردن کسی با بی احترامی و خواری.
ری راواژهنامه آزاددر افسانه های کهن ایرانی ری را به زنی گفته میشود که سرسبزی را به جنگل های مازندران میدهد, در گویش مازندرانی به معنی آگاه باش و هوشیار باش, نیز معنی میشود زن هوش