افرایشواژهنامه آزاداَفرای ِش که از دو قسمت افرا به معنی بلند و یش به که نماد بزرگی میباشد ساخته شده است
مُنجِزی:وفا کننده به عهد، برآورنده حاجت و نیاز دیگران. نام تیره ای از طایفه بهداروند هفت لنگ ازایل بزرگ بختیاری.واژهنامه آزادرواکننده حاجت
مابه ازاءواژهنامه آزادشخصی که وظیفه نگهداری اموال دیگران را بعهده دارد و مال هم در زبان فارسی معانی زیادی دارد .در مبحث عامیانه روستایی و عشایری مواظبت کردن از احشام را به مالبان میس
هپواژهنامه آزادهُپْ با ضم ه و سکون پ. آگاهى دادن کسی در بیرون از خودرو به راننده که با خودروی دیگری در پس یا پیش هر آن میتواند برخورد پدید آید. در در گویش بومیان شیراز ی [و نز
پایلوتواژهنامه آزادآزمایشی - آزمایش - وسیله تثبیت مسیر - وسیله تنظیم و میزان کردن - راهنمایی - سیستم هدایت - هدایت کننده - مشعل کوچک(اجاق گاز و آبگرمکن دیواری) - سکان - فرماندهی -