ایل سرخیواژهنامه آزادیکی ازایلات فارس است که درمنطقه کوهمره سرخی ساکن می باشند ومتشکل از شش طایفه است
اصلواژهنامه آزاددونگ (پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) پَروَز، آغازه. شاهنامه:بدو گفت من خویش گرسیوزم - به شاه آفریدون کشد پَروَزَم. "اصل بقای انرژی" به پارسی می شود "پَروَزِ
جاگیرانیواژهنامه آزادنام طایفه ای بزرگ و اصیل زاده درمنطقه دشتی که به شجاعت و اصالت شهرت دارند که از دیلم به این منطقه آمده اند و باطایفه بزرگ واصیل زاده خواجه گیری عموزاده می باشند
تیداواژهنامه آزاد(تی در پهلوی به معنی خورشید، فروغ، درخشنده + دا = زاده) روی هم به معنای زاده و آفریدۀ درخشان. آمی تیدا نام دختر اصیل ایرانی است؛ دختر استیاگ پادشاه ماد، که به ه
جزینواژهنامه آزادجزین شهری است دراستان خراسان رضوی ازتوابع شهرستان بجستان محصولات اصلی ان انار،زعفران،زیره،غلات ودارای امام زاده ابوعلی خداشاهی جزین می باشد.ودارای معادن بسیارم
سلطان شهرواژهنامه آزادسلطان شهر نام شهری است در شهرستان خرامه از استان فارس. این شهر درسال 1389 مرکز بخش کربال شده است. با توجه به اینکه رودخانۀ کر از کنار سلطان شهر می گذرد، کشت و ز
شاهنامهواژهنامه آزادکتابی که در آن سرگذشت پادشاهان ایران، به نظم یا نثر، گرد آمده باشد. شاهنامه شاهنامه نام یک عده از کتب منثور و منظوم حماسی است که در آنها سرگذشت شاهان ایران یاد