شاکیواژهنامه آزادکسی که شکایت می کند یا طلب دارد یا بی دلیل از کسی احساس طلب کاری می کند . در اصطلاح به کسی عصبانی است هم می گویند.
برواژهواژهنامه آزاداصطلاح یک واژه عربی و قلمبه است و جمع آن نیز مشکلتر است:اصطلاحات. چون فرهنگهای زیادی را دیدم و برابری برای آن نیافتم واژه برواژه که جمع آن میشود برواژگان را برا
بگیلواژهنامه آزاداصطلاح مرغـبازان و بودنه بازان است. وقـتی پرنده ای در جنگ گریخت دیگر با هـیچ حریفی تاب مقاومت و ایستادگی را ندارد و به اصطلاح رُخ نمیشود. چنین پرنده ای را "بگیل