اشتوواژهنامه آزادچگونه، چطور، به چه صورت. به کسر الف، سکون شین و ضم تاء. مثال:اشتو رفتی؟ اشتو شکست؟ ضمنا باقی واژگان مثال به فارسی آمده نه گویش. (بروجنی) اُشتو؛ تند و سریع. (به
اشتوواژهنامه آزادچگونه، چطور، به چه صورت. به کسر الف، سکون شین و ضم تاء. مثال:اشتو رفتی؟ اشتو شکست؟ ضمنا باقی واژگان مثال به فارسی آمده نه گویش. (بروجنی) اُشتو؛ تند و سریع. (به
مداد نوکیواژهنامه آزادمداد خودکار-مداد ماشینی-مداد فشاری-اتود(اتوماتیک پنسل)-مداد ریزنویس-قلم ظریف نگار-قلم 5/7 دهم-مداد اتوماتیک-مداد ته پر-مداد سرپر-مداد دائمی.
پلاتوواژهنامه آزادسکانسی از گزارش نلویزیونی است که خبرنگار با قرار گرفتن در مقابل دوربین به صورت مستقیم با بیننده سخن می گوید. پلاتو را می توان امضای خبرنگار در پای گزارش تلقی کر