استاد دل کندنواژهنامه آزادشخصی که به مرحله ای میرسد که دل کندن از همه چیز برای او راحت می شود و به اصطلاح در دل کندن به درجه استادی میرسد.
توربین بادیواژهنامه آزادآسباد (آسِباد). به چَم (معنی) آسِه ای (محوری) که باد آنرا می چرخاند. همالِ (قرینۀ) آسیاب است که آب آنرا می چرخاند.
wind turbineواژهنامه آزادآسِباد. به چَم (معنی) آسِه ای (محوری) که باد آن را می چرخاند. همالِ (قرینۀ) آسیاب است که آب آن را می چرخاند. آن را با واژۀ بیگانۀ "توربین بادی" یا به نادرستی "آ
اوساواژهنامه آزاداُوسا = اُوسّا یعنی استاد آن وقت ، آن هنگام (osa) نام روستایی در شهرستان میاندورود استان مازندران