تحرىواژهنامه آزاد[تَ حَ ر ى] قصد کردن،صواب جستن،طلب چیزى که در غالب گمان درخور استعمال باشد و یا طلب شایسته ترین دو امر،جستجو کردن،درنگ کردن به جایى
مجازواژهنامه آزادهرگاه کلمه ای در غیر از معنای اصلی (حقیقی) خود استعمال شود، و بین معنای اصلی و معنای جدید یک نوع رابطه ای برقرار باشد، این استعمال را «مَجاز» می نامند. استعمال
و درده سرمهواژهنامه آزادبه درک،درجایی استعمال میشود که کسی میخواهد نسبت به اتفاقی خود را بیخیال و یا بی طرف نشان دهد va darde sarme