کسوهواژهنامه آزاددر لغت:به کسر و ضم کاف و سکون سین و فتح واو از ریشه "کسو" به معنای لباس و پوشاک است. در فقه:به هر آنچه که مایه پوشش عرفی بدن فرد به گونه ای باشد که امکان رویت آ
کوچانواژهنامه آزادنام قدیم آستانه اشرفیه در گیلان که برگرفته از قوم کوچ است که در معاضدت با قوم بلوچ بود. کوچصفهان هم از همین قوم به معنی محل استقرار سپاه کوچ برگرفته شده.
پاپیواژهنامه آزادنام ایل بزرگ ساکن در استانهای لرستان و خوزستان و اصفهان که تعداد باشندگان آن به چند صد هزار نفر می رسد .مذهب همگی شیعه 12امامی و در بخش پاپی در لرستان بهترین آب