استرابواژهنامه آزادیک لغت با ریشه پارسی باستان به معنی ستاره ی آبها و منسوب به ستاره ی آناهید. ستاره آبها ، آباد و عمارت -منسوب به ایزدبانوی آبهای روان آناهید ستاره آب و آبادانی -
استرابیواژهنامه آزاداز واژه استراب و ریشه پهلوی میباشد و به معنای ستاره آبها، آبادانی و عمارت و منسوب به ایزدبانوی آبهای روان میباشد.
استرابیواژهنامه آزاداز واژه استراب و ریشه پهلوی میباشد و به معنای ستاره آبها، آبادانی و عمارت و منسوب به ایزدبانوی آبهای روان میباشد.
ستورانواژهنامه آزادجمع استر است و به معنای اسب و قاطر و چهار پایان مانند آن (برای کسب اطاعات جامع تر به استر رجوع شود) چهارپایان
ارمیان زمینواژهنامه آزادمنطقه ای استراتژیک در زمان هخامنشیان که محل ضزب سکه و اسناد مالی دولت هخامنش بوده که در شمال غربی استان فارس از شهرسده تا خسرو شیرین بوده است.
مرزنکلاتهواژهنامه آزادنام روستایی در استرآباد (گرگان) که در شرق آن و حدود 15 کیلومتری آن واقع و جمعیت آن حدود 2000 نفر است. بعضی آن را به معنی مرزبان کلاته هم می دانند.