استاد دل کندنواژهنامه آزادشخصی که به مرحله ای میرسد که دل کندن از همه چیز برای او راحت می شود و به اصطلاح در دل کندن به درجه استادی میرسد.
استآنیواژهنامه آزاداستانی ، از ریشه فعل است، به معنای واقع گرا، بجای کلمه مستند، برای فیلم مستند و غیره
استایواژهنامه آزادروستای استای قبلاً از بخش تایباد بوده و از سال 88، بنا بر سیاست تقسیم کشوری، در بخش باخرز ثبت شده است. روستایی است کوه پایه ای و سردسیر، و تفریح گاه های بسیار ز
خبرویتواژهنامه آزاداستادى، خبرگى، مهارت شاهد خبره تفتیش و رسیدگى خبره ،کارشناسى، تخصصى (پس از مطالعه ء دقیق ) نظریه فنى دادن، استادانه قضاوت کردن، اظهارنظرفنى کردن استادانه، ازروى
استاد دل کندنواژهنامه آزادشخصی که به مرحله ای میرسد که دل کندن از همه چیز برای او راحت می شود و به اصطلاح در دل کندن به درجه استادی میرسد.
استآنیواژهنامه آزاداستانی ، از ریشه فعل است، به معنای واقع گرا، بجای کلمه مستند، برای فیلم مستند و غیره
استایواژهنامه آزادروستای استای قبلاً از بخش تایباد بوده و از سال 88، بنا بر سیاست تقسیم کشوری، در بخش باخرز ثبت شده است. روستایی است کوه پایه ای و سردسیر، و تفریح گاه های بسیار ز