استباحتواژهنامه آزاداصطلاحی فقهی به معنای زدودن ناپاکى و یا مباح شدن امورى که شرط انجام آنها پاکیزگى است .
استبراءواژهنامه آزاداستبراء عمل مستحبی است که مردان، بعد از بیرون آمدن بول (ادرار)، برای اینکه یقین کنند بول در مجرا نمانده است انجام میدهند. به رساله توضیح المسائل مراجعه شود.
استاد دل کندنواژهنامه آزادشخصی که به مرحله ای میرسد که دل کندن از همه چیز برای او راحت می شود و به اصطلاح در دل کندن به درجه استادی میرسد.
استباحتواژهنامه آزاداصطلاحی فقهی به معنای زدودن ناپاکى و یا مباح شدن امورى که شرط انجام آنها پاکیزگى است .
استبراءواژهنامه آزاداستبراء عمل مستحبی است که مردان، بعد از بیرون آمدن بول (ادرار)، برای اینکه یقین کنند بول در مجرا نمانده است انجام میدهند. به رساله توضیح المسائل مراجعه شود.
استآنیواژهنامه آزاداستانی ، از ریشه فعل است، به معنای واقع گرا، بجای کلمه مستند، برای فیلم مستند و غیره
استایواژهنامه آزادروستای استای قبلاً از بخش تایباد بوده و از سال 88، بنا بر سیاست تقسیم کشوری، در بخش باخرز ثبت شده است. روستایی است کوه پایه ای و سردسیر، و تفریح گاه های بسیار ز
خبرویتواژهنامه آزاداستادى، خبرگى، مهارت شاهد خبره تفتیش و رسیدگى خبره ،کارشناسى، تخصصى (پس از مطالعه ء دقیق ) نظریه فنى دادن، استادانه قضاوت کردن، اظهارنظرفنى کردن استادانه، ازروى