از برایواژهنامه آزاد(حرف اضافهی مرکّب) بهرِ، از بهرِ، برای. ای دل! غم عشق، از برای من و توست / سر بر خط او نه، که سزای من و توست // تو چاشنی درد ندانی، ور نه، / یکدم غم دوست خون
مردانقمواژهنامه آزادمردانقم یا مرداناغام به معنی آناهیتای مقدس است قدمت این روستا به بیش از 2000 سال می رسد در کتب مورخین و سفر نامه ها به این موضوع اشارات کامل گردیده است روستای م
مردله قاجیواژهنامه آزاد[mordala ghaji] گونه ای از درخچه می باشد که در کوههای شهرستان اقلید رشد می کند دارای پوستی مقاوم می باشد که در برخی موارد از پوست آن به عنوان طناب استفاده می شو
پوست خرکنواژهنامه آزاددر گذشته در شهر همدان کارخانه تولید چرم وجود داشت و چرم مورد نیاز این کارخانه از حیواناتی مانند گاو اسب و خر و ... تهیه می شده است،کشاورزانی که خرهایشان پیر و ا
بیاضواژهنامه آزاددر منطقه رستاق فارس پس از ذبح گوسفند و کندن پوست آن گوشت گوسفند را قبل از تکه کردن برای حدود یکساعت میگذارند تا هوا بخورد و کمی رطوبت آن کمترشود به این عمل بیاض