از برایواژهنامه آزاد(حرف اضافه‌ی مرکّب) بهرِ، از بهرِ، برای. ای دل! غم عشق، از برای من و توست / سر بر خط او نه، که سزای من و توست // تو چاشنی درد ندانی، ور نه، / یک‌دم غم دوست خون
دیوشلیواژهنامه آزادنام منطقه ای است در استان گیلان مابین لاهیجان و لنگرود - محل زندگی مرحوم شیخ لطف اله دیوشلی بوده است دیوشل نام محله ای بین لاهیجان و لنگرود هست دیو شل واقعی قدی
بیدکواژهنامه آزادبیدک. کرفته شده از بادک است چون دهانه کوهی که مابین دو تا از روستاهای بیدک به نامهای تلخ آب سفلی بیدک و سرتنگ بیدک واقع شده باد خنکی از آن میوزید به بادک نامگذا
رود سیمرهواژهنامه آزادرود سِیمَره؛ یکی از رودهای باختر ایران. این رود که از سرشاخه های مهم کرخه است از بلندی های برف گیر شمال غربی ایران سرچشمه می گیرد و پس از گذر از شهرستان های سیر
قره چالواژهنامه آزادقره در ترکی به معنی بزرگ وچال هم به معنی رنگ ما بین آبی و سیاه است بنابراین قره چال به معنی جایکه سرسبز است از دور به رنگ چال ( ترکی )دیده میشود. قره در ترکی ب
لیامواژهنامه آزادمحافظ و حامی لیام نامی مشترک در سه زبان می‌باشد که در هر کدام معنی مشخصی دارد. لیام در زبان فارسی به معنی محافظ و حامی است و در زبان آلمانی به معنای اراده و خوا
