از برایواژهنامه آزاد(حرف اضافهی مرکّب) بهرِ، از بهرِ، برای. ای دل! غم عشق، از برای من و توست / سر بر خط او نه، که سزای من و توست // تو چاشنی درد ندانی، ور نه، / یکدم غم دوست خون
ریحاواژهنامه آزادنماد اعتماد به نفس و اتکا به خود ریحا ریشه ی نام ریحان هست و به مرور زمان این نام تغییر کرده و ریشه ی هندی دارد و یک افسانه ی بسیار قدیمی نیز هست ک این گل توانس
گرایلیواژهنامه آزادنام یکی از مقام های اصلی دوتار خراسان. || (ترکمنی) سینه ریز زنان؛ نامی است برای دختران. پیشرو که هنگامی به صورت گرایلی مقدم باشد معنی پیشرو برتر می دهد
صعوهواژهنامه آزادپرنده ای کوچک به اندازه ی گنجشک با سینه ای سرخ رنگ که در ادب فارسی نماد ناتوانی و ضعیفی است .«شارک، چو موذّن به سحر ، حلق گشاده / آن ژولک و آن صعوه از آن داده ا
برائت استهلالواژهنامه آزادگشتن به دنبال ماه در شب آخر ماه، یا اولین گریه ای نوزاد می کند، در شعر آن باشد که شاعر از تکنیکی استفاده کند تا اگر خواننده باهوش باشد، بفهمد آخر شعر چگونه است.
حوریدرق - جاهای دیدنیواژهنامه آزادزاغه و غار زیر زمینی آن بزرگترین و شاید بینظیر ترین غار در ایران و به جرات می توان گفت در دنیا است که هیچ کس از آن و زبیاییهایش خبر ندارد . این غار برای کسانی ک