از برایواژهنامه آزاد(حرف اضافهی مرکّب) بهرِ، از بهرِ، برای. ای دل! غم عشق، از برای من و توست / سر بر خط او نه، که سزای من و توست // تو چاشنی درد ندانی، ور نه، / یکدم غم دوست خون
افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست
پرثوآواژهنامه آزاداز ریشه ی پرثوه به معنای جنگجوی دلیر و با فضیلت است و امروزه نام ورزش پهلوانی ایرانی است که مبتنی بر رسم و رسوم پارتیزانی و پهلوانی است
اریناواژهنامه آزاداز ریشه ارین (به معنی شادی درونی و حقیقی) + الف انتساب به معنی کسی که باعث شادی می شود یا کسی که به شادی حقیقی و درونی دست پیدا می کند
وینوشواژهنامه آزاداز ریشه وئین به معنی با وقار و سنگین، زلال، عشق و هم خانواده آوین و وینا می باشد در سال 1383 در شورای نام گذاری ثبت احوال کشور به عنوان نام دختران ایرانی ثبت شد