از برایواژهنامه آزاد(حرف اضافهی مرکّب) بهرِ، از بهرِ، برای. ای دل! غم عشق، از برای من و توست / سر بر خط او نه، که سزای من و توست // تو چاشنی درد ندانی، ور نه، / یکدم غم دوست خون
هورامانواژهنامه آزادوجه تسمیۀ اورامان یاهورامان (هه ورامان): در خصوص کلمه «اورامان یا هورامان» از نظر لغت و ریشه یابی کلمات و سیر تاریخی و باستانی آن، نظریه های متفاوتی به دست آمده
ریگارهواژهنامه آزادآسیاب آبی ریگاره محمدیه شاهکار دوره پیش از اسلام با شماره 29778 در سال جاری در فهرست آثار ملی قرار گرفت. آسیاب آبی ریگاره نیز یکی دیگر از شاهکارهای معماری نائین
بجورسیدواژهنامه آزادبِجوْرِسیْدَ:(bejwresida) در گویش گنابادی یعنی خوشحال شدن ، از خدا خواسته بودن، راضی بودن از ته دل ، رضایت ظاهری و باطنی توأمان
افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست
استاد دل کندنواژهنامه آزادشخصی که به مرحله ای میرسد که دل کندن از همه چیز برای او راحت می شود و به اصطلاح در دل کندن به درجه استادی میرسد.