از برایواژهنامه آزاد(حرف اضافهی مرکّب) بهرِ، از بهرِ، برای. ای دل! غم عشق، از برای من و توست / سر بر خط او نه، که سزای من و توست // تو چاشنی درد ندانی، ور نه، / یکدم غم دوست خون
غربزدگیواژهنامه آزاد(علوم اجتماعی) از دست دادن ارزش ها و هویت ملی و تقلید کورکورانه از فرهنگ، آداب، هنر و فن آوری کشورهای غربی به طوری که ملت غربزده، به جای احساس رقابت، به احساس د
دست اشواژهنامه آزاددر زبان مازندرانی، واژۀ "دست اش(dast esh) " به معنی "دست بین" یا کسی که ناتوان باشد و چشم به کمک از دست دیگری داشته باشد (اش esh به معنی "بین" از مصدر دیدن).
توانبخشیواژهنامه آزاد(علوم درمانی) فرآیند کمک به فرد آسیب دیدۀ توانخواه برای اینکه توانایی از دست رفتۀ خود را مجدداً به دست آورد. معادل Rehabilitation در انگلیسی.