از برایواژهنامه آزاد(حرف اضافهی مرکّب) بهرِ، از بهرِ، برای. ای دل! غم عشق، از برای من و توست / سر بر خط او نه، که سزای من و توست // تو چاشنی درد ندانی، ور نه، / یکدم غم دوست خون
دینصیواژهنامه آزاددینصی معانی مختلفی دارد از جمله: باهوش هوشمند- هوش دین نام محلی که در ان کسانی که با هوش و کنجکاو و پیرو اسلام و ادیان الهی می باشند و خدا را واحد و آفریننده ک
دمت گرمواژهنامه آزادجمله ناقص عامیانه امروزی است که بین دو نفر صمیمی که یکی از جمله ای خوشش آید بیان می کند . به عبارت دیگر یعنی زنده باشی
شیرنگواژهنامه آزاداز روستاهای شهرستان علی آباد کتول در محاوره پارسی دری هم معنی با وسیله انتقال محدود مایعات از جمله اب می باشد.
گشینواژهنامه آزادگشین اسم کردی-دارای معانی متعدد از جمله قبراق و سرحال-روشنایی-شعله ور شدن و برافروخته شدن آتش