خرسفواژهنامه آزادنام روستایی ازخراسان رضوی شهرستان سبزوار بخش ششتمد.که در فاصله 90 کیلومتری از مرکز شهرستان واقع شده است.و دقیقا در نقطه مزری بین سه شهرستان سبزوار کاشمر و نیشاب
صبغهواژهنامه آزادرنگ، واژۀ عربی است ولی اخیراً در فارسی به کار می رود؛ مثال:این رویداد صبغۀ سیاسی دارد، یعنی رنگ سیاسی دارد.
بزآبادواژهنامه آزادبرگرفته از بی زاو. مردم محل به روستای بِزآباد، بی زاوه یا بزاوه می گویند که به معنی بدون دره است. کلمۀ آباد اخیراً (آواخر دوره قاجار و پهلوی) توسط ادارات دولتی
جخواژهنامه آزادجَخ؛ اکنون. مثال: «جخ از مادر نزادم من» (شاملو). با وجود این-با این حال-تازه (قدیمی، تا دهۀ 1340؛ محاورۀ کوچه-بازاری تهران، اصفهان، کاشان و...) «فرض کنیم که!».
شیرین درهواژهنامه آزادآب شیرین؛ نام منطقه ای در بخش مانه و سملقان، در استان خراسان شمالی. در حال حاضر (1395) منطقۀ گردشگری خوش آب و هوایی است با رودخانه ای طولانی که از روستاهای تازه