سندلوسواژهنامه آزادنوعی ماده ساخته شده از صمغ درختان.که در قدیم ازان تسبیح و سایر محصولات می ساختند.
زاکواژهنامه آزادفرزند - اصطلاح شرق گیلان درروستای محمدآبادازتوابع شهرستان شاهرود دراستان سمنان اصطلاحا" (شب) می گویندوبرای درمان زخم لثه وزبان ازآن استفاده می کنند
سنچولیواژهنامه آزادنام طایفه ای بزرگ دراستان سیستان وبلوچستان- سن:گیاهی مقاوم به کم آبی چول:بیابان بی آب وعلف- استعاره ازانسان مقاوم وسرسخت وجنگجو دارد san choo li - س(فتحه)-ن(ساک
تیراندرواژهنامه آزادتیراندر (به فتح د) نام کوه و دره ای واقع در روستای توریور از توابع سنندج؛ ازآنجاکه کوه دیگری در جوار این کوه، با نام ایزاندر، با معنای احتمالی ایزدان دره (درۀ خ
هن گوواژهنامه آزادگیاهی وحشی بدبو دردشتهای در فصل بهار میروید باطبع گرم وبادشکن وضدانگل روده اهالی بخش طغرالجردشهرستان کوهبنان کرمان ازاین گیاهی برای کاستن دردمفاصل بهره میبرند ض