20 مدخل
نام عموی زرتشت.شاید از «ارز» اوستایی بمعنی پاک گرفته شده باشد.
آراستگی
(گنابادی) آراسْتَ؛ آرایش کرده، اصلاح کرده، مرتب، اُتو کشیده.
عاتکه.
آراسته وپیراسته برهان وهفت اقلیم جهانگردی ناظم اطبا
آراسته، مرتب
صاحب اسب آراسته، سوار اسب زیبا وآراسته
ابزاری برای زینت و آراستن چشم. چشم آرا، زیبا.