ارهاصاتواژهنامه آزادج ارهاص به معنای آماده باش است. ارهاصات به اتفاقات خارق العاده و معجزاتی اطلاق می شود که معمولاً مقارن با ظهور یا ولادت پیامبری اتفاق می افتد؛ مانند خشک شدن دری
هریواژهنامه آزادآره/تایید تصدیق حرف گوینده آره/تایید تصدیق حرف گوینده (عامیانه) هِرّی؛ لفظ بی ادبانه برای بیرون کردن کسی با بی احترامی و خواری.
ارهاصاتواژهنامه آزادج ارهاص به معنای آماده باش است. ارهاصات به اتفاقات خارق العاده و معجزاتی اطلاق می شود که معمولاً مقارن با ظهور یا ولادت پیامبری اتفاق می افتد؛ مانند خشک شدن دری
دسکلهواژهنامه آزاددٍسکَلَه - واژه عامیانه خراسانی ؛ ابزاری کوچک و اره مانند که در کشاورزی استفاده میشود.
وارهواژهنامه آزاد(اصفهان، روستای هاردنگ) در آبیاری زمین کشاورزی، تقسیم و تنظیم آب به نحوی که به همۀ قسمت های کشتزار آب برسد. || (ضرب المثل محلی) «مرد آره و زن واره»: وظیفۀ مرد ا