آرسینواژهنامه آزادپسر آریایی شعله آتش،گرمای آتش.ترکیب آر+سین=آر:(آگر،آیر،آور،آر،آذر،آثر)صورتهای مختلف از واژه آتش است که در لهجه های محلی هم هنوز مانده است. سین:(تین،ثین،سین)شعله
ابرسینواژهنامه آزادنام کوه باستانی است. ابرسین را کوه پارس نیز خوانده اند. (از کتاب فرهنگ پارسی دکتر میرجلال الدین کزازی).
آرازینواژهنامه آزاد(آذری؛ مغان) آراینده؛ زین، زینت صندلی. || اراز نام رودی است که از شهر پارس آباد می گذرد.
آرسینواژهنامه آزادپسر آریایی شعله آتش،گرمای آتش.ترکیب آر+سین=آر:(آگر،آیر،آور،آر،آذر،آثر)صورتهای مختلف از واژه آتش است که در لهجه های محلی هم هنوز مانده است. سین:(تین،ثین،سین)شعله
آرتینواژهنامه آزادهم معنی آرسین. از لحاظ ریشه ای آرسین را ریشه یابی کردیم یعنی شعله آتش.آرتین در فرهنگ دهخدا به معنی پاکی و تقدس آمده،آرتین (آر+تین) ( آتش+شعله و حرارت و گرما)شعل
ابرسینواژهنامه آزادنام کوه باستانی است. ابرسین را کوه پارس نیز خوانده اند. (از کتاب فرهنگ پارسی دکتر میرجلال الدین کزازی).
کوماژدونواژهنامه آزاد(اراکی، فراهانی) می تواند نام دیگر قابلمه باشد. نوعی دیگ؛ کماجدان. اهالی فراهان و به ویژه اراک از این واژه زیاد استفاده می کنند.