اردبیلواژهنامه آزاداردبیل:اردبیل یا «آرداویل» یا «آرتاویل» که هم اکنون نیز در میان تالشی زبانان ویلکیج (نمین) و آستارا، «آرداویل» یا «آرده ویل» گفته می شود، همان «شهر آردا» یا «شه
ادبیات بومیواژهنامه آزادادبیات ویژۀ یک سرزمین؛ ممکن است ادبیات خاص یک شهرستان یا یک قوم یا یک کشور باشد.
ادبارواژهنامه آزاد(بادبری) ادبار، عدبار، عه د بار، ادبار؛ بد، به معنی زشت و ناپسند، خراب و بد. بیله ادبار یعنی اقوام بد.
اردبیلواژهنامه آزاداردبیل:اردبیل یا «آرداویل» یا «آرتاویل» که هم اکنون نیز در میان تالشی زبانان ویلکیج (نمین) و آستارا، «آرداویل» یا «آرده ویل» گفته می شود، همان «شهر آردا» یا «شه
گوگهواژهنامه آزادروستایی در استان اردبیل ، شهرستان نیر گله گاو. این واژه در اصل گوگَل است . در میدان تجریش تهران هم یک کوچه به نام گوگل هست که می گویند محل نگهداری گله گاو بوده
کزجواژهنامه آزادنام روستایی است در شهرستان خلخال استان اردبیل واقع در بخش خورش رستم . دارای بافت با ارزش است و شباهت زیادی به ماسوله گیلان دارد. عمده فعالیتهای ساکنین آن روستا
خان کندیواژهنامه آزادخان کندی یکی از روستاهای استان اردبیل است که در بخش مرکزی شهرستان گرمی در مرز ایران و جمهوری آذربایجان واقع شده است. روستای خان کندی در عرض جغرافیایی ۳۸٫۵۵ درجه